وجه مشترك تمام اديان هاي نوظهور انكار معاد و خلاصه كردن حيات در زندگي دنيوي است.اينان از سويي جهان آخرت را انكار مي كنند و از سويي ديگر رسيدن به شادي و لذت دنيايي را جايگزين آن مي كنند.انكار معاد و طرح مسئله تناسخ : در غالب عرفان هاي نوظهور تناسخ جايگزين معاد و زندگي پس از مرگ مي شود.شايد بتوان ادعا كرد اين عقيده سوغات آيين هندو است.
براساس نظريه كارما هر عملي در همين دنيا داراي عكس العمل مي باشد و چون اين نظريه با يك اشكال مهم روبرو است كه عمر انسان محدود است و قابليت محقق شدن تمام عكس العمل ها را ندارد ، از اين رو اعتقاد به تناسخ به وجود آمد تا انسان در زندگي هاي بعدي خويش ، نتايج اعمال پيشين خود را ببيند.
اديان آسماني راه رسيدن به حقيقت و خداوند متعال را در وحي و شريعت معرفي مي كنند ، اما آن چه در عرفان هاي كاذب مشاهده مي شود ، وحي ستيزي و شريعت گريزي است. اينان براي رسيدن به مقاصد غير الهي خود دين وحياني را به گونه اي بشري معنا مي كنند و براي تجويز لاابالي گري خود را از دامن شريعت مي رهانند.براي مثال: دين در عرفان هاي دروغين: دالايي ياما مي گويد:در اين جهان آدم هاي مختلفي هستند و باور هاي مختلفي دارند. او معتقد است ما بايد به اندازه افراد روي كره زمين دين هاي مختلفي نياز داريم.
رئیس سازمان نظام روانشناسی معتقد است عرفان های کاذب در سایه کم توجهی نهاد های مسئول از جمله روانشناسان و نهاد ت رشد کرده اند و تنها راه موثر مقابله با آن ها آگاهی رسانی به جامعه است.بسیاری معتقدند که مراجعه افراد به رمالان و همپالگی های آنان تحت هر عنوانی از انرژی درمانی گرفته تا عرفان های کاذب و حلقه و غیره ریشه در نااگاهی جوامع دارد . در مقابل گزاره های نقض زیادی برای این ادعا وجود دارد .شاهدیم حتی افراد تحصیل کرده از طبقات مختلف جامعه ،از زن ومرد درگیر مسائل این چنینی می شوند.
از دیدگاه اسلامی عرفان یعنی شناخت شهودی از هستی که با محوریت الله باشد. اگر این تعریف را بپذیریم عرفان های کاذب مانند عرفان های سکولار محوریت را از الله سلب می کنند. لذا در عرفان اسلامی که هستی را مساوی با وجود می دانیم در این گونه عرفان ها آن را سلب می کنند.با چنین کاری از عرفان های اصیل دور شده و وارد عرفان های کاذب می شویم.عرفان های کاذب عرفان های اومانیستی یا سکولار هستند که مرکز عرفان های اصیل را جا به جا کردند یعنی محوریت اصلی موضوعی را برداشته اند.چنین مشکلی در عرفان های کاذب به عنوان شاخصه اصلی قابل شناسایی و ردیابی است.
عرفان از ریشه معرفت و شناخت است و تعریف آن در حوزه اسلامی مرتبط با شناخت هستی با محوریت الله می باشد. یعنی طبق دیدگاه اسلامی، نمیتوان خدا را از عرفان اسلامی به دور دانست. اصطلاح عرفان کاذب یک اصطلاح تناقض نماست، حتی اگر عرفان را به مفهوم دیگرش یعنی شناخت مطلق بدانیم.بنابراین می توان گفت عرفا های کاذب معنا ندارد .عرفان باطل اصطلاح مناسب تری است نسبت به عرفان کاذب. عرفان کاذب یعنی عرفانی که در روش های خود مسیر درستی را طی نمیکند تا به معرفت مورد نظر برسد.
آن چه در عرفان هاي كاذب ديده مي شود انكار خداست.اين امر يا به صورت انكار وجود خدا و به شكل ناديده گرفتن اعتقاد به خدا يا حتي تفاسير غلط از خدا،ديده مي شود.براي نمونه به برخي از آنان اشاره مي كنيم:
خدا در عرفان اوشو وجود خارجي ندارد، بلكه به فعليت رسيدن توانايي ها و استعداد هاي خود شخص است،اوشو بيان مي دارد كه:((روح،خود خداوند است))
عرفان اكنكار نيز هدف اصلي تمرين هاي معنوي خود را خداشناشي ميداند اما خداي آن ها با خداي ما متفاوت است.اينان بعضا پافشاري مي كنندكه خدايي كه اديان الهي و حتي برخي از اديان هندي مبلغ آن هستند،در اصل وجود ندارند.
راه و روش يت به طور كلي مكتب و فرقه اي كه با استفاده از روش هاي عرفاني در مسيري غير از رسيدن به كمال يعني خداوند يكتا حركت كند و تمام زندگي را در دنيا خلاصه كرده و انسان را به جاي رساندن به حقيقت عالم و خداي هستي ، بخ امور دنيوي و خيالي سرگرم سازد.
آنچه در غالب عرفان هاي كاذب و نوظهور ديده مي شود، انكار خدا و وحي ستيزي و شريعت گريزي است.براي رسيدن به مقاصد غير الهي دين و حياني را به گونه اي بشري معنا ميكنندو خود را از دامن شريعت مي رهانند.در غالب عرفان هاي نوظهور تناسخ جايگزين معاد و زندگي پس از مرگ مي شود.
معروف ترین عرفان های کاذب در کشور ما شیطان پرستی است که به هیچ اصول اخلاقی پایبند نیست و گرایش های جنسی نیز دارد. همچنین عرفان های کیهانی ، اوشو ، اکنکار که مبنای آن سازمان های جاسوسی آمریکا و در میان نظامیان آمریکا رواج بیشتری دارد، عرفان های سرخپوستی ، رام الله، پائولو کوئیلو ،دالایی یاما از معروف ترین ها در ایران هستند . برخی از این عرفان ها در ایران نمایندگی وانتشارات دارند. به طور مثال اوشو شاید بیش از صد جلد کتابش به فارسی ترجمه شده است.
مبارزه با عرفان های کاذب از موضوع فقه و اخلاق یا ت و یا هرگز به نتیجه نمی رسد چون در واقع دخالت یک علم در حوزه استحفاظی علم یا فن دیگر است.مانند دخالت شیمی در فیزیک.
ادعیه و معنویت دینی جایگاهی بلند و بی رقیب دارند اما نسبت آنها با عرفان ، نسبت دو شاخه مستقل در دخالت تناور الهیات است که مشابهاتی با یکدیگر دارند. بنابراین نمی توان و نباید یا به بهانه وجود دیگری ، بهوده و سزاوار حذف دانست.
مبارزه با عرفان های کاذب ، فقط هنگامی معنادار و نتیجه بخش است که به رهبری و راهنمایی اهل عرفان باشد ، و این مبارزه همیشه بوده است.
یکی از نیاز های فطری بشر حق جویی و کمال یابی است و برای دست یابی به آن همیشه کوشیده اند ولی در عصر حاضر عوامل متعددی باعث شده است تا براین عطش معنوی افزوده شود و همین امر موجب شده است تا عرفان های کاذب و ایین نوظهور به اصطلاح معنوی حربه ای در دست استعمار جهانی قرار گیرد تا با آن فرهنگ حقیقی را تحت الشعاع قراردهد و اهداف سلطه جویانه و دین ستیزانه خود را در قالب عرفان و معنویت به اجرا بگذارد.
1-رسیدن به عرفان و سیر و سلوک: این هدف به گونه ای گه مطرح می شود که بدون تلاش و کوشش و دانش می توانید به نتیجه رسید. آن ها نوعی رانت خواری معنوی را پیش می گیرند.مثال:عرفان حلقه
2-رسیدن به قدرت های ماورائی: برخی از عرفان های کاذب مدعی هستند که میتوانند شما را به قدرت های خارق العاده برسانند.مثلا درمانگری ، اطلاع از امور پنهان ، دیدن و شنیدن مسائل عجیب و .
3-بهبود وضعیت روانی و رفتاری:براساس مسائل شبه علمی که نه در روانشناسی علمی مورد تایید است و نه در علوم دیگر ، مدعی می شوند که می توانند به شما کمک کنند تا به آرامش ، شادی ، بهبود روابط با دیگران ، جذابیت و . برسید. البته طبیعی است که در بین تکنیک ها راهکار هایی هم ارائه می دهند که تا حدودی اثر بخش می باشد.
یکی از مهمترین مبانی عرفان های کاذب این است که دعوت خدا در این جریان وجود ندارد . در عرفان های کاذب راه و مقصد ار خود انسان تعریف می کند که فصل مشترک همه عرفان های کاذب است.باور غلط و اشتباه نسبت به معاد و زندگی اخروی از دیگر مبانی عرفان های کاذب است.این باور که برزخ ، روز قیامت هم هست در نگاه این جریان ها پیچیده شده و زیر سوال می رود.علاوه بر این زمانی که خدا تن ها به نیروی درونی انسان محدود گشت ، شریعت نیز کنار می رود و تبعیت از خدا نیز می شود .پیروی از خود ؛ به عبارتی نوعی اباحی گری در این عرفان ها حمایت می شود.ممکن است مستقیم گفته نشود که دست از دین بردار، اما مبانی آن ترویج می شود.
بدیهی است که عوامل ی یکی از پررنگ ترین اموری است که به پیدایش عرفان های کاذب کمک می کند زیرا از یک سو پیروان این عرفان ها دخول در مسائل ی و به ویژه اموری به ویژه جهاد را ممنوع می شمارند و به این صورت ، هم علاقه خود را به معنویت به صورت کاذبی اشباع می کنند و هم مزاحمتی برای جهان خواران و مستکبران عالم ندارند. لذا فرقه های ضاله که در راستای تضعیف و تخریب نظام اسلامی فعالیت می کنند به یقین ساخته استعمار است که مرکز آن ها در آمریکا و اسراییل می باشد.این چنین است که ساختن فرقه ها و مذاهب انحرافی یک از دسیسه های اصلی دشمن است که ابزار دست تمداران جهان می باشد.
بدیهی است امار تعداد فرقه های منحرف و عرفان های کاذب روز به روز بیشتر می شود تا ان جا که برخی تعداد ان هارا به بیش از 4هزار عنوان می کنند، لذا وحدت و تمرکز ملت ها به شدت مورد هجمه قرار می گیرد.امروزه سعی می شود با ترویج عرفان های کاذب تمامیت نظام اسلامی مورد تهدید قرار گیرد.امروزه سعی می شود اختلافاتی که در میان شیعه و سنی وجود دارد تقلیل پیدا کند و همه مسلمانان یک دل در مقابل دشمن مشترک خود ایستادگی کنند ، از آن بالاتر سعی می کنند در میان تمام معتقدان به مذاهب عالم در برابر سیل مادی گری و بی دینی یک نوع هماهنگی و اتحاد ایجاد کرده و زنجیر محکمی تشکیل دهند.
منبع:پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت ایت ال.مکارم شیرازی
خيلي از جريان هاي انحرافي كه وارد جامعه ما شده است، انحراف هاي كاذب وارداتي هستند كه پيشينه ندارند. برخي از اين ها از كشور هاي جنوب شرقي اسيا وارد شده اند به ويژه هندوستان.مثل عرفان هاي اوشو و ساري بابا و يا بعضي از عرفان هايي كه از چين وارد شده اند مثل كنفسيوس. ويا عرفان هايي كه از آمريكا وارد شده اند مانند عرفان هاي سرخپوستي دون خوان.
يك سري علومي كه مي شود از ان به علوم فراشناختي ياد كرد مثل هيپنوتيزم و امثال تن كه معمولا اين گرايش ها كه معمولا هنوز به صورت دانش تدريجي در نيامده است يك سرس شيوه هايي است كه براي ايجاد ارامش براي انسان به ارمغان اورده اند.
منبع: مركز تخصصي شيعه شناسي
رهبران عرفان های کاذب برای جمع کردن پیروان بیشتر ، از صلح و پذیرش همه مذاهب و عقاید دم می زنند و گاه حتی منکران خدا را با حفظ عقیده الحادی به سوی خود دعوت می کنندو از این طریق ، شهرت طلبی و گاه منافع مادی و حتی جنسی خود را تامین می کنند.مخصوصا برای افرادی که کار روزانه سنگین و سختی دارند وسیله خوبی برای رفع خستگی های روحی و روانی و مایه تجدید نشاط است.البته در تمام دوره هایی که مسلک تصوف رایج بود ، برای آن ها جاذبه هایی متنوعی وجود داشت که عده ای ان ها می پذیرفتند.یکی از ان ها مسئله ((مساع)) بود ، موسیقی همراه یک سلسله سخنان عرفانی و محرک ، افراد پر شور و حساس را به خانقاه ها دعوت می کرد که در مقایسه با دعوت ساده مذاهب و پند و اندرز اخلاقی ، دارای تحریک و جاذبه بیشتری بود.
از اصلی ترین گرایشات انسانی ، گرایشات انسانی اوست که در جهت یابی این تمایلات بسیاری از عوامل درونی و بیرونی موثر است.که در این مورد عرفان های کاذب مورد بررسی قرار گرفته است.چرا که عرفان های کاذب تنها در صدد پاسخگویی به بعضی از ابعاد وجودی انسان می باشد و خدا و قرب به خدا در ان وجود ندارد. لذا تلاش شده تا با شناسایی این عوامل از پیشروی و دین گریزی این عرفان ها جلوگیری کرد.زیرا زمانی که علل به وجود امدن یک انحراف مشخص شود ، برای درمان و پیشگیری ان می توان اقدام نمود .بر اساس نتایج بدست امده می توان ضعف معرفت ، سبک زندگی جدید ، مشکلات مالی و خانوادگی و . از مهمترین عوامل گرایش به این نوع عرفان های کاذب برشمرد.
برخی از شواهد و قراین نشان از آن دارد که عرفان های کاذب در بعد از جنگ جهانی و در کشورهای مختلف جهان و نیز در کشور ما با اقبال بسیاری از اقشار مردم به ویژه اقشار فرهیخته و فرهنگی و جوانان روبرو شده است. به نظر می رسد چهار عامل اصلی در این اقبال نقش مهمی و اساسی داشته و دارند که عبارت است از: 1- فطری بودن گرایش به عرفان و معنویت 2- شکست تفکرات الحادی 3- سیری حاصل از نظام سرمایه داری 4- عدم معرفی عرفان ناب اسلامی به جامعه و جهانیان
تجربه نشان داده که با مخاطبان این فرقه ها نمی توان بدون بازگویی و بازخوانی تفسیر های رایج در این جریان ها و انگاه مقایسه انها با متون اسلامی روبرو شد.مخاطبان این گروه ها خود را اسیب دیده نمی دانند.برخی گمان میکنند پرداختن به نقد عرفان های کاذب لازم نیست ، چون باعث ترویج آن می شود . بی شک ماموریت اصلی متولیان تربیت دینی در درازمدت ، عرضه معنویت اسلامی البته به روش مناسب و متناسب با نیاز و شرایط مخاطب است. این اقدام نه راه کار ، که یک استراتژی و راهبرد کلان در حوزه فرهنگ عمومی است و ارگان های فرهنگی همچون سازمان تبلیغات اسلامی، وزارت فرهنگ و ارشاد، سازمان ملی جوانان و با برگزاری کارگاه های فشرده اشنایی با عرفان های کاذب برگزار می کنند که شناخت اولیه جنبشهای معنوی نو ظهور بی بهره نباشند.
درباره این سایت